این شعر رو از اینترنت پیدا کردم اگه کسی شاعرش رو می دونه بگه 


بگذار تا به لهجه باران بخوانمت

مانند عشق از دل و از جان بخوانمت

تا کوهها صدای مرا منتشر کنند

همراه بادهای پریشان بخوانمت

چشمم سفید گشت و تو از ره نیامدی

یعقوب وار، یوسف کنعان بخوانمت

بگذار تا به یمن ظهورت، بهار محض

بر گوش شاخه های زمستان بخوانمت

آهنگ التهاب سراب است در دلم

بگذار تا به لهجه باران بخوانمت


یکی از خواننده ها گفت که

این شعر اثر خانوم سهیلا باقریان از شاعران خوب و آیینی سرای تبریز است.


پ.ن : کاش که همسایه ما می شدی